من بطور فزایندهای گزارشها و پیامهایی دریافت میکنم که ارتشیها یا اعضای سپاه پاسداران میخواهند به مردم بپیوندند و در آیندهای متفاوت سهم داشته باشند و از رژیمی که به هیچ وجه دیگر اعتبار ندارد دفاع کنند. این بدین معناست که برای رسیدن به هدف عبور از این رژیم، برای اجتناب از خشونت تا حد زیادی دقیقا اعضای نیروهای نظامی و شبهنظامی هستند که میتوانند سپر حفاظتی برای مردم علیه این رژیم سرکوبگر باشند. این سبب میشود که میزان خسارات یعنی جان باختن انسانها در فرایند تغییر رژیم محدود و یا دستکم به حداقل برسد.
این حاکمیت ملت است که فروخته نشدن کشور را تضمین میکند و این چیزیست که در رژیمهایی که از ملت خود ریشه میگیرند وجود دارد؛ چیزی که کاملا متمایز با وضعیت کنونی است.
اهمیتی ندارد که چه کسی پس از انتخابات در ۲۰۲۱ به کاخ سفید میرود. مهم اینست که در سمت مردم ایران بایستد و بفهمد در ایران چه میگذرد و بفهمد که خواستههای هممیهنانم چیست. بجای اینکه وارد معامله با رژیمی بشود که فقط به دنبال یک طناب نجات است و در لبه پرتگاه قرار دارد. مردم ایران دولتهایی را که در کنار این رژیم ایستادهاند فراموش نخواهند کرد؛ دولتهایی که بجای ایستادن در کنار مردم ایران ایستادن در مقابل آنها و در کنار رژیم را انتخاب کردند.
کشورهای غربی با موج اسلامگرایی که به وجود آمده در حال تغییر هستند؛ مسئلهای که این روزها حتی در اروپا فراتر از منطقه ما گسترش یافته!
آنچه ما [در مناسبات اعراب و اسرائيل] شاهد هستیم یک روند عادیست که نشانگر خواست طبیعی و مشروع کشورهای حاشیه خلیج فارس برای گام نهادن در مسیر توسعه و پیشرفت با روحیه همکاری مشترک است. آنچه من آن را اتحادی برای پیشرفت مینامم و صرفا آن را نمیتوان یک اتحاد علیه ایران و یا رژیم ایران نامید؛ و اطمینان دارم که این همان اتحادیست که میلیونها ایرانی هم دوست دارند بخشی از آن باشند، نه اینکه بخشی از «محور مقاومت»ی باشند که رژیم و نیروهایش در همدستی با سوریه و یا حزبالله مانع این توسعه طبیعی و مشروع در منطقه ما میشوند.
من با هرگونه دخالت و برخورد نظامی در منطقه مخالف هستم چون معتقدم این یک سناریوی باخت- باخت است. اما باید بگویم بهترین ارتش حاکم در ایران مردم هستند که در خیابانها حضور دارند. آنها نیاز به حمایت دارند و بهترین راه برای پایان بخشیدن به مشکلی که وجود دارد کمک کردن به مردم ایران است تا آنها بتوانند از شرّ این رژیم همواره ستیزهجو رها شوند و آن را سرنگون کنند و بجای آن رژیمی برآمده از قدرت مردم و سکولار را بر پا سازند؛ رژیمی که شرایط را در منطقه و فراتر از آن عوض کند.
من فکر میکنم روسیه به سقوط رژیم نه نمیگوید. نباید لزوما فکر کرد که مسکو با دیدن ضعف و سقوط رژیم بر حمایت خود از دمشق و تهران اصرار خواهد کرد. شاید تا امروز چنین حمایتی بوده اما میتوان علائمی را دید که صحنه بازی تغییر کرده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر